توضیحات
کتاب طبیب مهر، روایت زندگی شهید دکتر حبیب الله پیروی
سر سفره افطار منزل برادرم میهمان بودیم که تماس گرفتند جوان طلبهای که امر به معروف کرده و رگ گردنش با تیغ بریده شده، در وضعیت خطرناک است. پرسیدند آیا ایشان مسئولیت جراحی وی را میپذیرند؟ هیچ بیمارستان و هیچ پزشکی، به دلیل حواشی پیرامونی رخداد، وی را نپذیرفته بود. دکتر پیروی بیدرنگ پذیرفت و بلافاصله پذیرش بیمارستان را تلفنی هماهنگ کرد و افطار نکرده راهی بیمارستان شدیم. وقتی وارد اتاق عمل شد، متوجه شد که اورژانس بیمارستان قبلی …..
بخشی از کتاب طبیب مهر، روایت زندگی شهید دکتر حبیب الله پیروی گفتند تمام پزشکان این بیمار را جواب کرده اند، شما عمل میکنید؟ دکتر پیروی پذیرفتند. بالاخره بعد از چند ماه تلاش بی وقفه، متاسفانه بیمار فوت کرد. دخترش وکیل بود می خواست از دکتر پیروی شکایت کند. بیمار به خواب فرزندش آمده بود گفته بود، حق ندارید از دکتر پیروی شکایت کنید.
بخشی از کتاب طبیب مهر، روایت زندگی شهید دکتر حبیب الله پیروی
دکتر ایراج فاضل، رییس جامعه جراحان ایران:
بدون شک، اضافه بر روابط حرفهای و رسمی، نوعی تعلق خاطر ویژه نسبت به حبیب داشتم. این روزها، اغلب باور نمی کنم دیگر پیش ما نیست. روحش شاد.
بخشی از کتاب طبیب مهر، روایت زندگی شهید دکتر حبیب الله پیروی
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.